سس سیز لیخده باتمیشام

من غرق در سکوتم

سس سیز لیخده باتمیشام

من غرق در سکوتم

اسباب کشی


خیلی سرم شلوغه !!!

حق دارن اونایی که میگن بلاگت کپک زده ُ چرا نمینویسی و ...



اداره رو جابجا کردیم . اول فکر کردیم با وانت میشه ولی آخرش ۴ بار کامیون بردیم.

از طبقه ۳ بردیم پایین ، بعد 4 طبقه بردیم بالا.

حالا میگم بردیم بردیم فکر نکنید من داشتم میبردم ها. کارگرهای بدبخت. ولی بعضی هاشون عجب زوری دارن . باور کنید کتابخونه با 1.90 متر طول و 1.5 متر عرض رو 1 نفر ببره پایین ، بیاره بالا !!!

4 کامیون بار رو 5 نفری اونم تو یک روز !!!

حالا من و همکارا این بالا می خوایم از این اتاق به اون یکی وسایل ببریم جونمون در میاد.

نظرات 4 + ارسال نظر
بانو پنج‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:44 ب.ظ http://BANOO.MIHANBLOG.COM

آرمین! یعنی منظورت اینه که این وایکینگه با این قیافه نخراشیده تویی؟ نه به کیبورد و مانیتورت نه به اون تبر و گرزت دقت که میکنم کمی هم شبیه گروه فشار شدی D:
راستی این چه اداره ایه که کارمندا باید اساس کشی کنند؟

یه جورایی شبیهمه
نه بابا شلوارش برموداس
بانکه . تازه من که دست به سیاه و سفید نزدم .

آرش جمعه 2 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:18 ب.ظ http://www.setarehbaran.mihanblog.com

خسته نباشی آرمین جان.
حالا کارتون در این شرکت جدید چی هست؟
این عکس آخری که گذاشتی خودتی دیگه؟
امیدوارم جای جدید براتون خوش یمن و مبارک باشه

سلامت باشی ما نگاه کردیم ولی وقتمون رو گرفت
آموزش به کارمند های بانک
یه جورایی
ممنون

دوست جمعه 2 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:15 ب.ظ http://azshanbe.blogfa.com

خوب بود به این وبلاگم سر بزنید جالبه

باشه

خانومی سه‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:02 ق.ظ http://eshgh-bazi-asemoooon.blogsky.com/

آخی خسته نباشن ! تو رو نگفتم که کارگرا رو گفتم !
آخی خسته نباشی ! کارگرا رو نگفتم که تورو گفتم !
:دی
چی شد من نفهمیدم ؟ بانک زدی ؟ ایول آرمین رئیس بانک شدی چه خبره پسر ؟
آن که نمیشی انقد گرون شدی دارم میترسم ها
:دی

این چند روزه بهت زنگ میزنم اوکی ؟

بابا تو که میدونستی
یادت نیس آخر سال داشتم مینالیدم که از صبح تا شب تو بانکم
اوکی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد