سس سیز لیخده باتمیشام

من غرق در سکوتم

سس سیز لیخده باتمیشام

من غرق در سکوتم

یوخودان آتلانیرام

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

یشیل گوزه اولورم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

من غرق در سکوتم

من غرق در سکوتم

خالی تر از همیشه

تنها

نه , نیستم من

اما,  خموش همیشه

یک بار فک گشودم

نالیدم از زمانه

آنقدر ناله کردم

که سر ز من بریدند

اما چه غافل آنان

آینه سر بریدند 

من پر نشاط بودم

پر رمز و راز بودم

اما چه حیف , آخر

من غرق در سکوتم

از این زمانه ی سرد

بی پا و تن دویدم

با پا و تن دویدم

سر از تنم جدا شد

با هر دو تن دویدم

جسم مرا بکشتند

با روح خود دویدم

آنقدر دور گشتم

که 

     غرق در سکوتم


با تشکر از دوست عزیزم که مرا در انتخاب این اسم زیبا یاری کرد

با احترام آرمین آران 

تقدیم به یک دوست

روان شد

به روی سنگی چکید

سلامی گفت

گفت شاید که همدم باشیم

سنگ او را گرفت در بر

سنگ سوراخ شد و او باز هم روان

دستان پدر نیز یارای گرفتنش را نداشت

...

دود سیگارش همچنان در فضا

در حال خواندن غزلی ناز می رقصد

کاش

کاش می شد بر جاذبه غلبه کرد

کاش می شد نریخت , بالا رفت

بالاتر

با دود سیگار از لای پنجره نیمه باز

...

شاید

روزی , روزگاری

بپرد , بخار شود

مثل ادکلن در هوای باز

نه با دود سیاه تیر

نه حتی با بهمن سفید

شاید لایت , شاید لایت تر

....

این سیگار هم تمام شد

زیر سیگاری نیست ؟

همه جا زباله

ته مانده سیگار است

نباید با دوده ها مخلوط شد

نه با زباله ها در آبها روان

آری , پریدن بهتر است

بدون دوده

بدون زباله

 

تقدیم با احترام

آرمین آران