سس سیز لیخده باتمیشام

من غرق در سکوتم

سس سیز لیخده باتمیشام

من غرق در سکوتم

دریاچه ارومیه : می خواهم زنده بمانم

در سیزده سال گذشته، سطح آب دریاچه ارومیه ‌۶ متر کاهش ‌یافته و هم اکنون به یک متر رسیده است.

 متأسفانه بروز خشکی در دریاچه ارومیه، مسائل و مخاطرات زیست‌محیطی فراوانی را نیز به دنبال آورده که می‌توان به خطر وقوع توفان‌های نمکی و تغییر آب و هوای منطقه از معتدل به گرمسیری با بادهای گرم اشاره کرد.

به گزارش «تابناک»، شهریور ماه امسال، حمید چیت‌‌چیان، وزیر نیرو در زمانی که ۸۰ درصد از دریاچه ارومیه خشک شده بود، درباره احتمال اجرای طرح انتقال آب دریای خزر به دریاچه ارومیه گفت: طرح انتقال آب دریای خزر به دریاچه ارومیه در مرحله مطالعه است و در این ‌باره در حال انجام مطالعات زیست‌محیطی و فنی هستیم تا ببینیم این انتقال ممکن است یا خیر؟
دریاچه ارومیه مرده است!
بنا بر این گزارش، اهمیت نجات بزرگ‌ترین دریاچه داخلی کشور از نگاه مقامات دولت تدبیر و امید دور نماند و رئیس‌جمهور دستور تشکیل کارگروهی برای بررسی راهکارهای نجات دریاچه ارومیه را در تابستان امسال داد‌. این کارگروه در مهر ماه توانست گزارشی به هیأت‌وزیران ارائه کند که طی آن نوزده راهکار از سوی دولت، تأیید و تصویب شد‌ و از سویی وزیر نیرو نیز مأموریت یافت، کارهای مؤثری انجام دهد.
 

 
بررسی طرح انتقال آب دریای خزر

پیشتر برخی مباحث مانند تغییر الگوی کشت، استفاده از روش‌های نوین در استفاده از آب کشاورزی، بستن چاه‌های غیرمجاز برداشت آب و لزوم همکاری مستقیم مردم برای جلوگیری از فاجعه دریاچه ارومیه و همچنین توقف مطالعات سدسازی و پروژه‌های نیمه‌تمام مطرح شده بود؛ افزون بر این، باروری ابر‌ها، فرهنگ‌سازی و بهینه‌سازی مصرف آب، تحویل حجمی آب، آمایش سرزمین و جلوگیری از برداشت بی‌رویه، لایروبی رودها، تدوین سیستم واحد مدیریتی و سیاسی، حمایت‌های مدیریتی از آبیاری تحت فشار، بررسی انتقال ریز‌گرد‌ها و جلوگیری از افزایش جمعیت در حوضه آبریز نیز مطرح شده است.

دکتر عابد فتاحی ‌نیز گفت: هم‌اکنون دریاچه ارومیه حدود ۸۰ درصد خشک شده، ولی برای احیای آن ۲۴ راهکار پیش‌بینی ‌شده ‌و گفته‌اند از این تعداد، ۱۲ راهکار را ‌به شکل ‌اضطراری که انجام می‌دهند و از این ‌میزان راهکار هم قرار است سه تای آن عملیاتی شود.
دریاچه ارومیه مرده است!

وی افزود: یکی از این راهکار‌ها، انتقال آب حوزه به حوزه ‌و دومی استفاده از روش‌های نوین برای آبیاری مناطق پیرامون دریاچه ارومیه است که در این روش، نزدیک ۲.‌۷ میلیارد لیتر آب وارد دریاچه ارومیه می‌شود.

وی در تشریح اوضاع دریاچه گفت: دریاچه بخش جنوبی خود را از دست داده ‌و به کلی محو شده ‌و اکنون لایه‌های ضخیم نمک بستر دریاچه را احاطه کرده است. چند روز پیش نیز شاهد بادهای شدید با سرعت بالای ۵۰ کیلومتر در ساعت را در این منطقه دیدیم که باعث ایجاد بادهای نمکی در اطراف دریاچه شد.

این نماینده افزود: این باد‌ها نخستین خطر را متوجه آذربایجان شرقی کرد. دوستان ما در آنجا وقتی به آن‌ها می‌گفتیم شن‌های نمک هست و یا احتمال ایجاد ریز نمک‌ها وجود دارد، با ما شوخی می‌کردند و به این گفته‌ها اعتنایی نمی‌کردند.

مسئولان استانهای مجاور همکاری نمی کنند!

این نماینده گفت: چندین سال پیش‌، یعنی از سال ۷۶ که از وسعت دریاچه ارومیه کم شده بود، در محلی به نام باری، دهکده بسیار مدرن و توریستی با ‌امکانات رفاهی برای احیای دریاچه ارومیه ساخته شد، ولی متأسفانه در این مدت استان‌های هم‌جوار از جمله کردستان و آذربایجان شرقی هیچ‌گونه توجهی به این موضوع نکردند.

فتاحی افزود: حتی در برخی از مواقع مسئولان و نمایندگان استان آذربایجان شرقی ساز مخالف هم سر می‌دادند و عنوان می‌کردند که نمایندگان ارومیه کار سیاسی می‌کنند. این ‌گونه کارها باعث شد تا دریاچه خشک شود و اکنون نیز ‌زیستگاه حیوانات ‌این دریاچه از بین رفته است.
دریاچه ارومیه مرده است!
این نماینده گفت: اکنون در کشور مجاور ما و برای نجات دریاچه اورال، هشت کشور اروپایی در تلاش هستند، ولی تنها توانسته‌اند بخشی از آن را احیا کنند، در حالی ‌که ما نتوانستیم تا کنون نظر نمایندگان استان‌های مجاور را جلب کنیم یا حتی یک نشست مشترک با این نمایندگان ‌داشته باشیم.
دریاچه ارومیه مرده است!
وی تأکید کرد، مسأله دریاچه از حالت ملی و منطقه‌ای بیرون شده؛ بنابراین، باید جهانی اندیشید و ‌در نزدیکی دریاچه ارومیه، مقری راه‌اندازی‌ و از همه کار‌شناسان دنیا دعوت ‌شود تا درباره آن تصمیم‌ اساسی بگیرند.

باز هم شوونیسم فارس و یکی از آن طرح های آبکی


چرا وقتی طرح انتقال آب خزر به ارومیه به میان آمد همه داد و فغان دادند که خزر ال و بل می شود یا فاصله زیاد و کوهستانی است و بودجه اش از کجا و ... حال که نوبت به کویر حاشیه فارس نشین شده با اینکه تا به حال ضایعه ای نداشته و گردی برنخواسته و نخواهد خواست و با اینکه فوریت نجات دریاچه ارومیه گره به زندگی چندین میلیون نفر در اطراف این دریاچه خورده است، آیا این طرح ها آپارتایدی دولتی و نژادپرستانه و برنامه ریزی شده از طرف شوونیسم دولتی فارس نیست ؟ 

(البته یادم میاد در نوشته ای اینگونه به شوونیسم و آپارتاید و نژادپرستی و ... اشاره کرده بودم که دوستان فارس ناراحت شده بودند و ناچار شدم معنی این کلمات و شمول اونها رو بیان کنم که اینبار این کار رو در ادامه مطلب انجام میدم.)

سیدسلمان ذاکر نماینده ارومیه در مجلس طی تذکر خود در جلسه علنی امروز مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: دریاچه ارومیه جان ملت ارومیه است و چرا مسوولان خشک شدن این دریاچه را درک نمی‌کنند.

وی تاکید کرد: مسوولان به فریاد به ملت آذربایجان برسنند و هرچه سریع‌تر جلوی خشکسالی ارومیه را بگیرند تا مورد غضب مردم آذربایجان و ارومیه قرار نگیرند.

ذاکر در پایان تصریح کرد: 2500 میلیارد تومان برای انتقال آب به کویر سمنان صرف شده است، اما هیچ توجه عملی و واقعی‌ای به دریاچه ارومیه نمی‌شود و دریاچه ارومیه در معرض خشک شدن است که این اتفاق باعث لطمات فراوانی به صنعت گردشگری، کشاورزی و محیط زیست منطقه می‌‌شود که مسوولان باید این موضوع را درک کنند.


یا در سایت الف چنین نوشته شده :

کدام ایرانی است که دلش نخواهد کشاورزی کشورش پر رونق باشد و یا شهرها و روستاهای کم آب، دیگر با این مشکل جانکاه، دست و پنجه نرم نکنند؟ کدام ایرانی است که از سرسبزی و طراوت بدش بیاید و یا دلش بخواهد که بیابان ها، روز به روز گسترده تر شوند؟ کدام ایرانی است که حرمت آب را نشناسد و نسبت به آن- لااقل در دل خود- ناسپاس باشد؟ 

هیچ کس. باور کنید اگر همه ایران را بگردید هیچ آدمی را پیدا نمی کنید که به یکی از این پرسش ها پاسخ مثبت بدهد. 

اما آیا با طرح های تبلیغاتی می توان رونق را به کشاورزی برگرداند و سرسبزی و طراوت را به همه جغرافیای ایران هدیه کرد؟ آیا با پروژه های تخیلی می توان آب آشامیدنی را به شهرهای در دل کویر رساند؟ دولت روز دوشنبه با وجود همه مخالفت هایی که پیش از این سوی کارشناسان زیست محیطی و مهندسان کارکشته بیان شده بود، طرح عظیم انتقال آب خزر به کویر را کلید زد تا باز هم این عنوان را برای خودش حفظ کند که تنها دولتی است که می تواند دست به انجام کارهای نشدنی بزند. اما این اعتبار قرار است به چه قیمتی حاصل شود؟ دصرف میلیاردها تومان برای پروژه ای که اما و اگرهای فراوانی برای تحقق آن وجود دارد و تحقق احتمالی آن هم تبعات جبران ناپذیری برای کشور به همراه خواهد داشت، چه توجیهی دارد؟

انتقال حجم عظیمی از آب از یک بافت جغرافیایی به بافتی دیگر حتی اگر محقق هم بشود، تبعات فراوانی برای کویر خواهد داشت. کویر ایران یک اکوسیستم گسترده با ویژگی های منحصر بفرد است که هر نوع دستکاری مصنوعی در آن اولا بطور قطع، محکوم به شکست است و ثانیا تبعات زیانباری به همراه خواهد داشت.

حتماً می گویید طرحی با این عظمت، هزاران ساعت مطالعات کارشناسی به همراه داشته و کارشناسان طرح بهتر از من خبرنگار، به این چیزها اشراف دارند؛ اما آیا طرح «باغ شهر» ها کارشناسی شده نبود؟ «آزادسازی سواحل خزر» چطور؟ طرح «هر ایرانی هزار متر زمین» را که خاطرتان هست. طرح «هر نوزاد یک میلیون تومان» را چطور؟ راستی ماجرای «سهام عدالت» به کجا کشید؟ می بینید هر کدام از این طرح ها که با طمطراق در بوق و کرنا شدند، لابد ساعت ها کار کارشناسی به همراه داشتند. کدام عقل سلیم می پذیرد که کویر مرکزی ایران صرفا با انتقال آب، به منطقه ای حاصلخیز تبدیل شود؟ چه کسی قبول می کند که صرفا با تأمین آب، کشاورزی [و بدون درنظر گرفتن خاک این مناطق] در همه جغرافیای ایران بهبود پیدا می کند؟ پس تکلیف سایر مولفه ها چه می شود؟ 

گیرم که برداشت بیرون از ضابطه از دریاچه ای که بین ۵ کشور مشترک است- دقت کنید: دریاچه و نه دریایی که به آبهای آزاد راه دارد- هیچ بار حقوقی به همراه نداشته باشد، گیرم که پمپ های بکار رفته در طرح، بتواند آب را تا بالای ارتفاعات البرز برساند، گیرم که جاذبه زمین به کمک بیاید و آب را از ارتفاعات البرز تا پایین دست برساند، کدام کانال و لوله ای می تواند آب را از این طرف کویر لوت به آن طرف کویر برساند؟ کویر لوت یک دهم جغرافیای کشور است.

اصلاً گیرم که توانستیم آب خزر را به کویر برسانیم آن وقت چه سرنوشتی در انتظار خزر است؟ این دریاچه همین طوری هم با هزار درد بی درمان دارد دست و پنجه نرم می کند. اصلاً ما که «می توانیم» را شعار خودمان قرار داده ایم؛ پس چرا نتوانستیم جلوی خشک شدن دریاچه پریشان را بگیریم؟ چرا نمی توانیم اوضاع نابسامان دریاچه ارومیه را بسامان کنیم؟ ما که بخوبی می دانیم «اگر تحولات زیست محیطی با روند فعلی ادامه داشته باشد تا ۵۰ سال دیگر جنگلی نخواهیم داشت» چرا نتوانسته ایم همین لکه های باقیمانده از جنگل های شمال را از چنگال زمینخوارها دربیاوریم؟ ... و هزار و یک پرسش دیگر که صف بولدوزر های ردیف شده در ساحل خزر، به ذهن آدم می دواند.

ادامه مطلب ...

آیا زمان عذرخواهی دولت نرسیده است؟


طرح بنگاه های زودبازده متوقف شده و یک طرح شکست خورده و غیر اقتصادی است یا ادامه دارد»؟ این سوال اکنون بعد از حدود 7 سال که از طرح بنگاه های زودبازده به عنوان یک راهکار برای اشتغال زایی در شعارهای دولتیان تکرار شد و احمدی نژاد و جهرمی که آن روزها رفیق گرمابه و گلستان بودند و برای هم چایی پوست می کندند ( و  این روزها ارتباط خوبی با هم ندارند) و از صفر شدن آمار بیکاری با این طرح بدیع خود سخن می گفتند، به صورت جدی مطرح است.

ادامه مطلب ...

رئیس جمهور محبوب من

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.