سس سیز لیخده باتمیشام

من غرق در سکوتم

سس سیز لیخده باتمیشام

من غرق در سکوتم

جشن آبانگان خجسته باد

«... اینک آب­ها را می­ستاییم، آب­های فروچکیده و گردآمده و روان شده­ و خوب کـُنش ِ اهورایی را...»

«جشن آبانگان» جشنی است در گرامیداشت ستاره­ی روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره)» و رود پهناور و خروشان «اردوی / آمو (آمودریا)»، و بعدها ایزدبانوی بزرگ «آب»­ها در ایران


«اَردوی سوره اَناهیتا» Ardavi – Sura Anāhita ایزد‌بانویی ایرانی بسیار برجسته­ای است که نقش مهمی در آیین­های ایرانی دارد و پیشینه­ی ستایش و بزرگداشت این ایزد بانو در فرهنگ ایرانی به دوره­های پیش از زرتشتی در تاریخی ایران می­رسد.

بخش بزرگی در کتاب اوستا به نام «آبان یشت»(یشت پنجم) که یکی از باستانی­ترین ِیشت­ها می­باشد به این ایزد بانو اختصاص دارد، در این یشت، او زنی است جوان، خوش اندام، بلند بالا، زیبا چهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده، کمربند تنگ بر میان بسته، به جواهر آراسته، با طوقی زرین بر گردن، گوشواری چهارگوش در گوش، تاجی با سد ستاره­ی هشت گوش بر سر، کفش­هایی درخشان در پا، با بالاپوشی زرین و پرچینی از پوست سگ آبی. اَناهید گردونه­ای دارد با چهار اسب سفید، اسب­های گردونه­ی او ابر، باران، برف و تگرگ هستند
ادامه مطلب ...

ذهن زیبا

یه پسربچه کلاس اولی به معلمش میگه :خانوم معلم من باید برم کلاس سوممعلمش با تعجب میپرسه برای چی ؟

اونم میگه :آخه خواهر من کلاس سومه اما من از اون بیشتر میدونم و باهوش ترم


توی زنگ تفریح معلمه به مدیر مدرسه موضوع رو میگه اونم خوشش میاد میگه بچه رو بیار تو دفتر من چند تا تست ازش بگیریم ببینیم چی میگه ؟!


معلمه زنگ بعد پسره رو میبره تو دفتر بعد خانوم مدیره شروع میکنه به سوال کردن


خوب پسرم بگو ببینم سه سه تا چند تا میشه اونم میگه نه تا

دوباره میپرسه نه هشت تا چند تا میشه اونم میگه هفتادو دو تا

همینجوری سوال میکنه و پسره همه رو جواب میده دیگه کف میکنه به معلمش میگه به نظر من این میتونه بره کلاس سوم !

خانوم معلم هم میگه بزار حالا چند تا من سوال کنم :


میگه پسرم اون چیه که گاو چهار تا داره اما من دو تا دارم؟-مدیره ابروهاشو بالا میندازه که 

پسره جواب میده : پا


دوباره خانوم معلمه میپرسه:پسرم اون چیه که تو توی شلوارت داری اما من تو شلوارم ندارم-مدیره دهنش از تعجب باز میشه که 

پسره جواب میده : جیب


دوباره خانوم معلمه سوال میکنه:اون چه کاریه که مردها ایستاده انجام میدن اما زن ها نشسته و سگ ها روی سه پا-تا مدیره بیاد حرف بیاره وسط 

پسره جواب میده :دست دادن


باز معلمه سوال میکنه :بگو ببینم اون چیه که وفتی میره تو سفت و قرمزه اما وفتی میاد بیرون شل و چسبناک-مدیره با دهان باز از جاش بلند میشه که بگه این چه سوالیه که 

پسره میگه:آدامس بادکنکی


دیگه مدیره طاقت نمیاره میگه بسه دیگه این بچه رو بزارید کلاس پنجم !!!


من خودم همه سوالهای شمارو غلط جواب دادم !!!!!

شهریار

نام: سیدمحمدحسین بهجت شهریار تبریزی
نام پدر: حاج میراقا خشکنابی
تخلص: شهریار
تولد و وفات:
 (۱۲۸۵ - ۱۳۶۷) شمسی
محل تولد: ایران - آذربایجان‌شرقی - تبریز
شهرت علمی و فرهنگی: شاعر
از شعرهای معروف او می‌توان از «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» به فارسی و «حیدر بابایه سلام» (به معنی سلام بر حیدر بابا) به ترکی آذربایجانی اشاره کرد.

ادامه مطلب ...

قوانین مورفی !

بعضی وقت ها فکر میکنم مملکتمون دچار قوانین مورفی شده.


ادوارد مورفی یک متخصص بود که برای ناسا کار میکرد. پس از اونکه در انجام آزمایشی، یکی از تکنسین‌ها سیمها رو اشتباهی وصل کرد و نتایج آزمایش غیر قابل استفاده شد، مورفی در حین عصبانیت در مورد اون گفت:اگر یک راه برای خراب کردن چیزی وجود داشته باشه، اون همون یه راه رو پیدا میکنه! و قوانینی بنیان نهاده شد که به قوانین مورفی معروفند. 
قوانین مورفی زیادن ولی اونی که پایه همه شونه اینه: اگر یک حالت برای به فاجعه رسیدن کاری وجود داشته باشه، همون یک حالت اتفاق می افته.

 
قانون مورفی یک ضرب المثل عامیانه در فرهنگ غربی است که می‌‌گوید "همه چیز ذاتاً دچار خطا و دردسر می‌شد مگر اینکه برای درستی آن تلاشی شده باشد" یا "اگر قرار باشد چیزی خراب شود، می‌شود".

برخی از قوانین مورفی:

اگه شما هم قوانینی به ذهنتون میرسه بهش اضافه کنین.

ادامه مطلب ...